جدول جو
جدول جو

معنی این سفه - جستجوی لغت در جدول جو

این سفه
این دفعه، این قسمت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ / سِ)
هر چیز بسته را گویند که به دشواری وا شود و دیر حل گردد و ظاهراً این لغت با انیسه تصحیف خوانی شده است و در اصل لغت انبسته است. (برهان) (ناظم الاطباء). رجوع به انبسته شود، زعفران. (مهذب الاسماء) ، خون سیاوشان. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(هََ سَ / سِ)
هر چیز بسته شده که بدشواری وا شود. و افسرده و منجمد شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
اینطرف و این کنار، (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
این جهانی. دنیوی. مقابل آن سری:
هر ذلیلی که حق عزیز کند
آن عزیزیش این سری منگر.
خاقانی.
، تباه و ضایع نمودن کرم چیزی را. (آنندراج). بید زدن و بید خوردن و ضایع شدن از بیدخوردگی. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء) ، برانگیختن. (از آنندراج) ، پریشان نمودن. (از آنندراج) ، بخشم درآوردن، آزردن، زخم کردن و مجروح نمودن، شکافته شدن. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(هََ ئنْ مَ گ دَ)
این دفعه. این بار. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از این همه
تصویر این همه
این قدر این اندازه، بسیار بسی، این مسافت این فاصله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این سری
تصویر این سری
این جهانی دنیوی مقابل آن سری، ظاهری عرضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این سال
تصویر این سال
امسال هذه السنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این دفعه
تصویر این دفعه
این بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این سفر
تصویر این سفر
این بار این دفعه این بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این سر
تصویر این سر
این دنیا این جهان عالم مادی مقابل آن سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از این گاه
تصویر این گاه
الان
فرهنگ واژه فارسی سره
این بار، این دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
آن را، آن یکی را، برای آن یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
این دفعه، این طرف
فرهنگ گویش مازندرانی
امسال
فرهنگ گویش مازندرانی
دفعه ی قبل
فرهنگ گویش مازندرانی
برای این، به خاطر این
فرهنگ گویش مازندرانی
آن بار، آن دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
چیستان
فرهنگ گویش مازندرانی
این را، این یکی
فرهنگ گویش مازندرانی
این دفعه
فرهنگ گویش مازندرانی
این دفعه، این قسمت
فرهنگ گویش مازندرانی
پس از آن، سپس، بعد
فرهنگ گویش مازندرانی